جدول جو
جدول جو

معنی مهدی قمی - جستجوی لغت در جدول جو

مهدی قمی
(مَ یِ قُ)
فرزند حیدرخان شاعر بودو در اصفهان تجارت می کرد (قرن دوازدهم). از اوست:
آسوده نیست هیچ دل از خشم و جنگ تو
یک شیشه بی شکست نباشد ز سنگ تو
آیینه دار عشق بود حسن بی مثال
پیداست دل شکستگی ما ز رنگ تو.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 119).
ورجوع به فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ دیِ قُ)
معاصر سلطان یعقوب و سلطان حسین بایقرا بوده است. آخرالامر بهندوستان رفته و بعد از صد سال عمر وفات یافته است. رجوع به 2 مجمعالفصحاء ج 2 ص 23، حبیب السیر چ طهران ج 2 ص 391 و رجال حبیب السیر ص 254، 255 و مجالس النفائس ص 119، 120، 696 و 397 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ یِ حِلْ لی)
ابن داود ابی سلیمان حلی. شاعر و ادیب بود (1222-1287 هجری قمری). در حلۀ عراق زاده شد و هم در آنجا درگذشت. او راست: مصباح الادب الزاهر و مختارات من شعر شعراءالعرب و دیوان شعر. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1078)
لغت نامه دهخدا